مرد خدا

محمد عرفان دیگه این روزها دائم دلش میخواد حرف بزنه اون هم  با صدای خیلی بلند چون به تازگی چند حرف جدید یاد گرفته مثل ما ما ما "د د د "با با با" وچند حرف دیگه که( متاسفانه ما معنی انها را نمیفهمیم)! برای همین هم خیلی ذوق میکنه و به صداش شدت میده و الودگی صوتی ایجاد میکنه!!!

دیگه این روزها گل پسرم کم کم داره اماده میشه برای راه رفتن از دیوار میگیره وقدم برمیداره از میزها میگیره و چند قدمی جلو و عقب میره هر چند شاید تا زمانی که بتونه به طور مستقل راه بره زمان زیادی مونده باشه اما دیگه از همین الان داره تمرین میکنه!

اوایلی که محمدعرفان غذاخور شده بود چقدر رام و حرف گوش کن بود تا میگفتم بیا به به سریع خودش میرسوند و غذاش و تمام میکرد و میرفت اما حالا دیگه برای خودش رئیس شده اصلا گوش نمیکنه تا میگم به به فرار میکنه که نخوره چرا که نمیتونه حتی یک لحظه هم یک جا ثابت بشینه ومیخواد مدام این طرف و اون طرف بره و بازیگوشی کنه و دیگه ماییم که باید دنبال اقا باشیم واقعا درست که بچه ها تا 7سالگی پادشاهند وپدر و مادرها هم خدمتگذارشون البته در حد اعتدال! 

میشه شیرخوار رو در حالی که به پشت خوابیده تشویق کرد که یک میله کوچک یا دست ما رو بگیرد و در همان حال به ارامی او را به جلو و عقب هل دهیم وکاری کنیم تا ارنج هاش رو هم خم کند تا عضلاتش تقویت شده و هماهنگی انها هم بیشتر شود.

پسرمون دیگه داره سعی میکنه خودش به تنهایی و بدون تکیه گاه برای دقایقی باسته هر روز چندبار این کار رو تکرار میکنه واقعا این کارها به نوبه خودش دل وجرات میخوادکه گل پسرم انگار خیلی شجاعت به خرج میده واین کار رو  انجام میده چون هر ان امکان داره زمین بخوره و... واقعا تو لحظه لحظه تغییرات این فرشته های کوچولو میتونی قدرت خالق هستی رو درک کنی که انصافا ما هیچ کاره ایم و خودش همه چیز رو با چه نظمی پیش میبره! ...